فمینیسم در روابط زوجها: مفید یا مضر

حدیث خسروی
چند روز پیش بر سر موضوع مهمی با همسرم دچار اختلاف شدم و دعوای شدید لفظی با یکدیگر داشتیم . فردای آن روز خسته و ناراحت سرکار رفتم. طول روز از شدت فشار روحی که آن مشاجره به من وارد کرده بود، حواسم جمع کارنبود. همکارم سعی کرد من را آرام کند. کم کم سر صحبت باز شد و من مشکلم را با او در میان گذاشتم؛ کمی که به حرف هایم گوش داد. به من گفت: میدانی مشکل کجاست؟ مشکل آنجاست که تو بهجای رسیدگی به زندگی و مسائل خودت و همسرت٬ درگیر فمینیسمی! برق از سرم پرید! تلاش کردم به او بگویم همسرم در این موارد با من هم نظر است مثلا ما بر سر تقسیم کارهای خانه یا درآمد و یا حق طلاق با هم مشکل نداریم. بلکه موضوع مشکلات دیگری است که در روابط انسانی ناگزیر پیش میآید. اما او معتقد بود اگر من ادعا دارم فمنیست هستم پس چرا از پس مشکلی به این سادگی برنمیآیم.
نتیجه این شد که خب پس اگر شما هر دو فمنیست هستید و به حقوق هم احترام میگذارید چرا با یکدیگر مشکل دارید؟ واقعیت اینجاست که در این جور مواقع تصور میشود اگر دو نفر عقاید مشابه داشته باشند خاصه اینکه هر دو برابری خواه و فمنیست باشند آنوقت دیگر در زندگی مشترک دچارچالش، مشکل و دستکم اختلاف نظر شدید نمیشوند. حتی شاید بسیاری از زنان تصور کنند اگر شریک زندگیشان فمنیست باشد؛ دیگر کار آن زندگی به طلاق نمیرسد یا مشکلات شدیدی نخواهند داشت. اما واقعیت این است که همان طور که اشتباه مهلکِ نگاه مردسالارانه این است که ایراد و نقصان روابط را به گردن فمینیسم میاندازد و تصور غلطی از آن را به نمایش میگذارد. ما نیز به باید به این موضوع آگاه باشیم که فمنیسم یک نحوه بودن است. یک تفکر بنیادین است که دیدگاه ما را به زندگی تغییر میدهد.
برای رسیدن به یک زندگی آرامشبخش و مطابق با میل خودمان، یک زندگی که بتوانیم مشکلات را از راههای مسالمت آمیز و کم دردسر حل کنیم؛ یک زندگی که بتوانیم قوانین خودمان را اصلاح کنیم و دائما زوایای بهتری برای اندیشیدن به موضوعات پیدا کنیم و درنهایت با بهبود مداوم خودمان به یک آرامش درونی برسیم؛ باید براساس تفکر برابری خواهی و رفع تبعیضی که آموختهایم مهارتهایی را فرا بگیریم مثل مهارت گفت و گو کردن. مهارت نه گفتن. مهارتهایی که به توسعه فردی و اجتماعی ما کمک میکند. حتی مهارت مدیریت هزینه و درآمد و مدیریت زمان. این مهارتها از ما آدمهایی قوی تر و به مراتب موثرتر میسازد. حالا اگر دو پارتنر بر سر مسائل بنیادین مثل حقوق برابر درازدواج، حق بر بدن، حق آزادی حرکت و یا هرحق دیگری که در سیستم مردسالار نقض شده است با یکدیگر هم نظر هستند اما در زندگی مشترک به مشکل بر میخورند ریشه مشکل و چالش در فمینیسم نیست بلکه در مهارتهای فردی واجتماعی افراد درگیر یک رابطه است. مثلا مشکلی که آن مشاجره را بین من و همسرم پدید آورد؛ عدم کنترل بر خشم بود. ما هیچ کدام نتوانستیم خشم خود را کنترل کنیم. پس یک بحث جدی اما غیر خشن را به یک مشاجره خشن و خطرناک تبدیل کردیم.
شاید بهتراست بگویم مشکل از فمینیسم نیست، بلکه مشکل ازمنِ فمینیست است که انتظار دارم تمامی خلاءهای آموزشی و مهارتیام را فمینیسم پرکند. حتی به قول دوستی که به طنز میگفت: “ما انتظار داریم فمینیسم برایمان رانندگی کند و بچه بزرگ کند و شبها از ما بپرسد عزیزم روز خوبی را گذراندی!؟“