قربانینکوهی چیست و چه اثراتی دارد
هوا سرد بود و باران با شدت می بارید. برای برگشت به کتابخانه عجله داشتم و البته پول زیادی هم برای گرفتن تاکسیِ دربست نداشتم. زیر باران شدید منتظر ماشینی ماندم که به مسیر من بخورد. مدت زمانی نسبتا طولانی منتظر تاکسی ماندم. در نهایت سوار یک خودرو شخصی که به نظرم موجه و ایمن آمد شدم. بلافاصله صدای یک روحانی را از پخش خودرو شنیدم که مشغول صحبت از ایمان و برداشت های عوامانه از ایمان بود. از راننده ی جوان پرسیدم آیا فلان شخص است و با نه محکمی پاسخم را داد.
در میانه ی راه پرسید: شما نترسیدید سوار ماشین من شدید؟
پاسخ دادم: چرا باید بترسم؟
پاسخ داد: خب دخترها باید بترسند. باید به شدت احتیاط کنند.
پاسخ دادم: در شهری به این کوچکی و در خیابان های اصلی شهر و با این ترافیک شدید، در شرایطی که امکان استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی برای من مهیا نیست٬ آیا اعتماد به یک اتومبیل شخصی برای رساندن من به مقصدم عملی به دور از احتیاط است؟
و در نهایت پیش از رسیدن به مقصدم پاسخ گرفتم: خب شما به عنوان یک خانم باید مراقب خودتان باشید. باید خیلی مراقب باشید.
از لحظه ای که از اتومبیل آن شخص پیاده شدم تمام ذهنم درگیر سوالات گوناگونی شد. آیا من کار اشتباهی کرده بودم؟ آیا اگر قربانی یک جرم می شدم من مسئول هر آنچه بر سرم آمده بود میبودم؟ مگر امنیت من نباید با ذهن روشن مردان تامین شود؟ قصد صحبت های آرمانگرایانه ندارم. اما آیا واقعا دستیابی به این هدف خیلی بعید است؟ در میان همه ی این سوال ها دوباره مفهوم سرزنش قربانی یا «قربانینکوهی» را به خاطر آوردم. به جستجو پرداختم. مروری کوتاه بر مفهوم قربانینکوهی داشتم و سعی کردم رفتار آن راننده و رفتارهای مشابه آن را که تاکنون بسیار دیده ام تحلیل کنم. من به عنوان یک کولهگرد که با شهامت و البته با درنظر داشتن تمام خطرات با کوله پشتی کوچکم به دل جاده می زنم و سفر میکنم واکنش هایی از این قبیل بسیار دیده ام. از ماموران انتظامی تا رانندگان و شهروندانی که در طول سفرهایم با آنها برخورد میکنم. تمام خطرات احتمالی را انکار نمیکنم اما بحث من آن نگاهی است که به قربانیان جرائم وجود دارد. خصوصا زنانی که قربانی تجاوز می شوند.
مفهوم قربانینکوهی نخستین بار توسط روانشناسی به نام ویلیام رایان در سال ۱۹۷۱ در کتابی به همین نام مطرح شد. سرزنش قربانی یعنی قائل شدن سهمی از تقصیر برای قربانی در وقوع جرم است. طبق این تفکر٬ افراد مسئول حفاظت و مراقبت از خود هستند و. نتیجه ی رفتار و اعمالشان را دریافت میکنند به قول معروف «هرچه دیدهای از چشم خود دبده ای»! قربانینکوهی در واقع بیانگر این باور است که همه ی ما سزاوار عواقبی هستیم که دریافت میکنیم. قربانینکوهی جهان را مملو از عواقب پیشبینی پذیر و قابل کنترل و تحت اراده کامل اشخاص معرفی میکند.
قربانینکوهی علاوه بر تجاوز و خشونت خانگی نسبت به سایر جرایم چون قتل، دزدی و بسیاری انواع دیگر دیده میشود. اکثریت ما زنان یا به عنوان قربانی٬به خاطر سهل انگاری و رعایت نکردن احتیاط ملامت شده ایم یا شاهد سرزنش شدن قربانیان دیگر بوده ایم یا دست کم تحلیل هایی از این دست را در میان خانواده، آشنایان، محل کار و خیابان های شهر شنیده ایم.
به عقیده ی باربارا گیلین استاد مددکاری اجتماعی در دانشگاه وایدنر بسیاری از افراد قربانی را سرزنش می کنند تا باور به مصونیت خود از قربانی شدن را تقویت کنند و احساس کنند که این اتفاقات هرگز برای آن ها رخ نخواهد داد.
حتی گاهی خوش نیت ترین افراد هم به سرزنش قربانی اقدام میکنند. به طور مثال برنامه های پیشگیرانه که به زنان چگونگی مصونیت از جرائم را آموزش می دهند در واقع سهمی هم برای زنان در قربانی واقع شدن قائل هستند. گیلین توضیح می دهد: “امنترین و مطمئنترین کاری که میتوان انجام داد این است که هرگز از خانۀ خود خارج نشوید، چراکه به این ترتیب احتمال اینکه قربانی شوید بسیار کم خواهد شد. فکرنمیکنم مردم، برای فهم کامل این مسئله و بیان حد و مرز مسئولیت فرد در اجتناب از جرم، بهقدر کافی تلاش کرده باشند “.
شری همبی استاد روانشناسی دانشگاه سات و بنیانگذار ژورنال «روانشناسی خشونت» که از نشریات انجمن روانشناسی آمریکاست توضیح می دهد که با آموزش همدردی و تلاش برای داشتن فکری باز و توجه به جهان پیرامون و وجود تفاوت ها به کاهش گمانه زنی هایی از این دست میتوان کمک کرد.
همبی میگوید: “وقتی با اطلاعات کنونی درباره حادثه ای که رخ داده نظر میدهید آسان است که بگویید معلوم بود که آن فرد چه قصدی داشته. ولی این دلیل نمیشود که بتوانید بگویید هرکسی قدرت پیشبینیِ این ماجرا را در آن زمان داشته است”.
برای کنترل و کاهش قربانینکوهی خصوصا در موارد تجاوز نیاز به اصلاح کلیشه هایمان از مجرم و شرایط وقوع جرم داریم. مجرم می تواند هر شخصی با هر ظاهری و از هر جایگاهی باشد و همینطور قربانی نیز می تواند هر شخصی با هر موقعیتی باشد. با پذیرش اینکه جهان جای عادلانه ای نیست باید بپذیریم که اتفاقات بد برای افراد خوب و محتاط هم میافتد و الزاما هر آنچه که افراد تجربه میکنند عاقبتِ عادلانه اعمالشان نیست. باید بپذیریم جرایم در شرایطی هم که ما آن را ایمن ارزیابی میکنیم ممکن است رخ دهند و در انتها لازم می دانم به این مسئله اشاره کنم که قربانینکوهی برداشتی سادهانگارانه از وقوع جرایم است. تشخیص علل وجود ناامنی و خطرات گوناگون و متعاقبا وقوع جرائم نیازمند بررسی و تحلیل دقیق و ریشه یابی است. از تحلیل های روانشناختی تا جامعه شناختی با هدف ریشه یابی و تبیین وقوع جرائم تا راه علمی و عقلانی پیشگیری و کنترل آنها در دسترس هستند. فلذا دامن زدن به این پیشداوری ها و برداشت های اشتباه راه به جایی نخواهد برد جز نمایش تصویری تیره و تار از خطر، مجرم و حدود مسئولیت قربانی. به خوبی بر همگان روشن است که برای تامین امنیت و پیشگیری از وقوع تجاوز راه های گوناگونی وجود دارد که مهم ترین آن آموزش به هر دو جنس است. این در حالی است که در نهادهای تربیتی تنها بر دختران به عنوان مسئول تامین امنیت خودشان تاکید می شود که این تاکید با تمرکز بسیار بر ارزش مصرف جنسی زنان و نیاز به پوشیدگی کامل آنهاست. این در حالی است که کودکان و نوجوانان از هر دو جنس، زن هایی با پوشش کامل و همینطور مردان نیز قربانی تجاوز واقع شده اند. بررسی دقیق تمامی این موارد به ما نشان می دهد که مسئله بسیار عمیق تر و حساس تر از قضاوتی ساده و سطحی در سرزنش قربانی است.
*در نوشتن این متن از مقاله “تمایل ما به سرزنش قربانی از کجا برمیخیزد“٬ نشریه ترجمان علوم انسانی٬ کمک گرفتهام.
فاطمه کاوه
دیدگاهتان را بنویسید