مریم نظری
اقتصاد به عنوان رشتهای که در سیاستگذاری به کار میرود قرار است وسیلهای باشد تا با آن دنیا را ببینیم. اما این علم کمبود هایی هم دارد. موافقان اقتصاد فمینیستی باور دارند که اقتصاد چه در زمینه متدولوژی و چه در زمینه تمرکز بر اساس دنیای مردانه تعریف شده است. این تنها به این دلیل نیست که زنان در این رشته حضور بسیار کمی دارند، تا سال ۲۰۱۴ تنها ۱۲ درصد اساتید رشته اقتصاد در امریکا زنان بودند و تنها یک برنده نوبل اقتصاد زن داریم ( الینور استورم)، بلکه به طور جدی تری انها نگران هستند که با پرسیدن سوالات اشتباه اقتصاد به جای بهبود نابرابری اقتصادی باعث تشدید آن شود. اقتصاددانان فمینیست چگونه می خواهند مشکل را حل کنند؟
در تعاریف ابتدایی اقتصاد توسط پدران این علم، اقتصاد علمی در حوزه مردان تعریف شده است . این تعاریف در نحوه محاسبه تولید ناخالص داخلی به خوبی نشان داده میشود که در آن خدماتی که بابت آنها پول پرداخت میشود در محاسبه تولید ناخالص داخلی محاسبه میشوند اما خدماتی که همواره به شکل رایگان توسط زنان صورت میگیرد در این محاسبات جایی ندارند. مارلین وارنینگ در کتاب «اگر زنان حساب شوند» میگوید این شیوه به طور نظام مند توسط دنیای مردانه طراحی شده و موجب کم ارزش نشان دادن نقش زنان در چرخه اقتصاد جامعه میشود.
همچنین در زمینه سیاستهای عمومی اقتصاددانان فمینیست معتقدند که برابری جنسیتی باید به خودیخود ارزشگذاری شود و نه صرفا به این علت که می تواند باعث رشد اقتصادی جامعه شود. آنها همچنین به روشهای رایج در تفکر اقتصادی انتقاد دارند چون معتقدند دلایل اصلی نابرابر جنیستی را نادیده میگیرد. مثلا در تصمیم اقتصادی زنان برای پذیرفتن مسئولیت بیشتر در زمینه پرورش کودکان این تصمیم انتخاب زنان براساس منفعت شمرده میشود و به این توجه نمیشود که این انتخاب برساخته نرمها و شرایط اجتماعی است که بر زنان در طول زمانهای مختلف تحمیل شده است. بنابراین چنین مدلی عامل اصلی تبعیض جنسیتی را نادیده میگیرد و در نتیجه جنسیت زدگی را به چالش نمیکشد.
موافقان اقتصاد فمینیستی در این زمینهها موفقیتهایی به دست آوردهاند و همچنان سعی در تغییر دارند. آنها امیدوارند در دنیایی زندگی کنند که هیچ برچسبی وجود نداشته باشد و همه سعی کنند اقتصاد را به درستی ورای برچسبها پیش ببرند.
امتیاز شما به نوشته؟
[کل: 0 میانگین: 0]
دیدگاهتان را بنویسید