شاید وقت آن رسیده است که اصطلاح مفید و پرمصرف «هرزهنکوهی» (معادل Slut Shaming در انگلیسی)، وارد دایره واژگان زبان فارسی شود، چرا که واژههای مشابه موجود در زبان فارسی مانند بدگویی، بدنام کردن یا افترا، جنبه جنسیتی و سکسیستی موجود در بسیاری از حملاتی را که همواره علیه زنان شده، نشان نمیدهد؛ حملاتی که تنها درباره زنان معنا دارد و دربرگیرنده صفاتی مانند #هرزه،#فاحشه، #هرجایی و #اغواگر است. در تاریخ ما همواره شاهد اتهاماتی از این دست به زنان بودهایم. به نظر میرسد امروز هنوز، در فضای سیاسی و فرهنگی کشور علیرغم همه پیشرفتها و تغییراتی که محقق شده، در بر همان پاشنه میچرخد.
بهانه این نامه سرگشاده آزار، مزاحمت، افترا و تهدیدهای مکرری است که آقای شاهد ع. -یکی از نامهای آشنا در حوزه فعالیت حقوق بشری و روزنامهنگاری، که خود بارها در مورد زنان و خشونتهایی که بر آنها میرود مطالبی نوشتهاند- نسبت به چند زن اعمال کردهاند. ایشان هربار نه تنها مسئولیت خطای خود را نپذیرفته٬ بلکه با شانتاژ در فضای مجازی و رفتن در ژست قربانی، دیگران را علیه این زنان تحریک کرده و فشار مضاعفی را بر آنها تحمیل کرده است. تصور کنید که سه زن در سه زمان و مکان مختلف، در حالی که یکدیگر را نمیشناسند، درگیر خشونتی مشابه، با کم و کیفی متفاوت، از سوی یک فرد واحد میشوند. آقای شاهد ع. در هر یک از این موارد، از هیچ تلاشی برای بدنامی، آزار، تخریب، هرزهنمایی و سوءاستفاده دریغ نکردهاند.. حتی در یکی از این موارد، ایشان با نصب دستگاه جاسوسی در منزل یکی از این زنان، در پی رصد روابط شخصی این زن برمیآیند.
اکنون سه تن از این #زنان، علیرغم اختلافات فکری و سیاسی و فاصله جغرافیایی که با یکدیگر دارند، همدیگر را در این موضوع همدل یافته و با همراهیِ گروهیِ دیگر از فمینیستها تصمیم گرفتهاند سکوت خود را بشکنند با این امید که مردانی که عملشان هیچ نوع همخوانی با ادعاهایشان ندارد، به روند غلطی که در پیش گرفتهاند خاتمه دهند و از رواج خشونتهای مشابه علیه زنان کاسته شود. این مورد، تنها یکی از بیشمار تجربههایی است که زنان در حیات شخصی و اجتماعی خود در جامعهای تا بنِ دندان مردسالار و سکسیست٬ که زن را فراتر از ابژه جنسی و بدن او نمیتواند تصور کند، با آن روبهرو هستند و تنها دریچهای به طرح عمومی این موضوع خواهد بود.
#فعالان_مدنی و فمینیستها، همواره خود را در برابر این پرسش دیدهاند که چگونه باید با انواع خشونتی که از سوی مردان، در اقشار و لایههای مختلف جامعه میبینند، مواجه شوند. بسیاری از خشونتها علیه زنان نامحسوس هستند و چون در حوزه خصوصی روی میدهند به سختی قابل اثباتاند؛ به همین دلیل، این موارد به جهت حقوقی قابلیت پیگیری ندارند، یا به کل گزارش نمیشوند. اما واضح است که آسیبهای فردی و اجتماعی آنها به مانند هر نوع خشونت دیگری برای مدت طولانی باقی خواهند ماند. دشواری اثبات این آزارها، و نیز فشارهای اجتماعی مضاعف بر زنان در حوزه مسائل جنسی، که به #سکوت_تحمیلی_زنان در این زمینه منجر میشود، موجب تکرار بیمحابای این قبیل رفتارها شده است.
اتفاقاتی از این دست، اموری شخصی نیستند؛ خشونت همواره ساحتی اجتماعی نیز دارد و باید ساختار#مردسالاری گرهخورده با آن را به چالش کشید. هنگامی که فعالان و روشنفکران دست به چنین خشونتهایی میزنند، جامعه را به مفاهیم، فعالیتها و عناوینی چون حقوق بشر بدبین میکنند.
این مردسالاران مانعی در برابر ارضای میل خودپسندی، شهرت و قدرتنمایی خود نمیبینند و از همین روست که حتی در میان مدعیان حقوق بشر و روشنفکری و فعالان عرصههای فرهنگی نیز شاهد تکرار چرخه #خشونت_علیه_زنان، گرچه در اشکالی ظریفتر و هوشمندانهتر، هستیم. ارتباطات و دانش، ابزار قدرتاند و کسانی که از این قدرت برای تقویت سایر شکافهای نابرابر جامعه، از جمله تثبیت روابط و مناسبات جنسیتی موجود، استفاده میکنند شایسته ترحم و دلسوزی نیستند و باید پذیرش مسئولیت چنین فرصتطلبیهایی را بر آنها تحمیل کرد. کسانی که با درد و رنج دیگران کاسبی و دلالی راه انداختهاند، بدون باور به آنچه میکنند و میگویند، ریاکارانی هستند که باید با قاطعیت در برابرشان ایستاد.
ما تعدادی از فمینیستها و فعالان حقوق زنان، ضمن اینکه با صراحت تمام اعلام میکنیم که در برابر این قبیل آزارها به زنان جامعه به هیچوجه ساکت نخواهیم نشست، این را تعهد انسانی و وظیفه اجتماعی خود میدانیم که در کنار زنانی بایستیم که شجاعانه به افشاگری در موارد مشابه میپردازند. متاسفانه، آقای شاهد ع. تمامی موارد ذکر شده را رد کرده و علیرغم فرصتی که به ایشان برای عذرخواهی و جبران خطاهایشان داده شده، همچنان راه انکار در پیش گرفته است. از این رو ما امضاکنندگان این نامه، خواهان آن هستیم که با توجه به روشن شدن ادعاهای کذب فرد مذکور، از حضور ایشان در رسانهها و وبسایتهای فارسی و کردی جلوگیری شود.
ما همچنین مصرانه از همه زنان و مردان میخواهیم که سازش و مدارا با موارد آزار و اذیت جنسی،#افترا (Defamation) و هرزهنکوهی (Slut Shamingg) را که همواره گریبانگیر زنان بوده، کنار بگذارند. همچنین لازم است که جامعه روشنفکری، فعالان مدنی و سیاسی بهطور قاطع با حجم روبه گسترش کژرفتاریهای اخلاقی و جنسی در میان فعالان مدنی و سیاسی، برخورد کرده و کرامت و حقوق انسانی زنان را قربانی مصالح گروه و سازمان یا حزب خود نکنند با این امید که بتوان فضایی سالمتر برای پویایی بیشتر زنان نسل بعد ساخت. دست کم گرفتن خشونتهای کلامی و روانی، آزارهای جنسیتی، تهدید، بدگویی، تحقیر و سوء استفاده، خود شکلی از خشونت به شمار میرود و باید همواره آن را به چالش کشید. ما #آگاهی_فمینیستی و #همبستگی_جمعی را مهمترین ابزار دفاعی در برابر هجمههایی از این دست میدانیم و به سهم خود در ساختن راهی نو برای زنان در این زمینه از هیچ تلاشی دریغ نخواهیم کرد.
امضا کنندگان:
۱. بفرآو نوری.۲. عصمت صوفیه. ۳. نسرین افضلی. ۴. هاوژین بقالی. ۵. فرزانه جلالی. ۶. سمیه رستمپور. ۷. فاطمه کریمی.۸. افسانه بهشتیزاده. ۹. لیلا محمدی. ۱۰. شهین غلامی. ۱۱. ساوان شاهروخ. ۱۲. مهین شکراللە پور. ۱۳. رقیه رضایی. ۱۴. لیلا عنایتزاده. ۱۵. رویا حکیمی. ۱۶. شیلان خاکی. ۱۷. هیوا خدری. ۱۸. سلماز اژدری. ۱۹. فرناز خوشبخت. ۲۰. فریده یزدانپناه. ۲۱. مریم ارجمند. ٢٢. مریم نظری. ۲۳.رویا طلوعی. ۲۴. عارفه الیاسی ۲۵. فرمیسک زاهدى ۲۶. بیان محمدى ۲۷. پروانه حاجیلو ۲۸. لیلا صادقی
خلاصه سه روایت آزاردیدگان
روایت اول
من پس از ترک ایران و ورود به امریکا به همراه دختر خردسالم٬٬ چند هفته در منزل آقای شاهد ع و همسرشان زندگی کردم. خانمشان در طی گفتگوهای دوستانەای کە داشتیم از خانمهایی گفتتند کە در حوزە فمنیستی فعال هستند و از آنها متنفر بود و اسامی برخی را نیز ذکر کرد کە این خانمها تنها بە خاطر آرزوهای جنسی شان دم از فمینیست بودن میزنند و برخی از این خانمها بە همسر ایشان پیشنهادهای بی شرمانەای دادەاند. اقای ع نیز جدا از اینکە حرفهای خانمشان را تایید کردند روز بعد از مطرح کردن این حرفها کە سر کار بودند و از محل کارش با من تماس گرفتند و میدانست من تنها هستم و خانمشان سرکار بودند٬ دوبارە موضوع را پیش کشید و گفت کە امیدوارم سوء تفاهم نشود و تمام داستانها را با جزییات بیشتری بازگو کرد، و داستانهای مشابهی در مورد چند خانم دیگر مطرح کرد.
کمی بعد با کمک آقای ع آپارتمانی پیدا کردم و ایشان قرار بود ضمانت من را برای اجاره این آپارتمان کنند ولی اسم خودشان را به عنوان ساکن دوم وارد قرارداد کردند. بعد جابجایی نیز به پیشنهاد همسرشان٬ یک کلید از خانه من پیش آنها بود تا اگر پشت در ماندم به من برسانند. چندی بعد از ورود به خانه جدید آقای ع. طی تماس تلفنی و پیامهای مختلف به من ابراز علاقه کرد. من خوبی های همسرشان را یاداوری کردم و از اصول اخلاقی خودم گفتم و عنوان کردم تمایلی به این رابطه ندارم. ایشان با اصرار بی مورد کار را به جایی رساندند که من به کل رفت و آمدم را با انها قطع کردم. چندی بعد موقع نظافت خانه متوجه دستگاه ریکوردی شده بودم که در کنار مبل کار گذاشته شده بود٬ که به پلیس اطلاع دادم. همان شب از ایشان خواسته شد که برای من مزاحمتی ایجاد نکنند.
چندی بعد همسر ایشان به سراغ من آمدند و دلیل اینکه رفتوآمدم را قطع کرده بودم جویا شدند. من نیز ماجرای ابراز علاقه آقای ع. و پیامهایی که برای من میدادند را برای ایشان عنوان کردم. ایشان ابتدا از من تشکر کردند که صادقانه مساله را گفتهام و گفتند خودشان برای همسرشان اعتراف کرده وعذرخواهی کردهاند. چند روز بعد ایشان دوباره به دیدن من آمدند. در این دیدار با برخورد خشن در حالیکه با چاقو مرا تهدید میکرد از من خواست که پیامهایی که همسرشان به من زده بود را پاک کنم. من نیز این کار را کردم. اما چند پیام بعد ریکاوری از واتساپ باقی مانده است. بعد این واقعه تصمیم به شکایت گرفتم. تا قبل دادگاه پیامهای تهدید مبنی بر انتشار تصاویر خصوصیام دریافت میکردم. در دادگاه یک مددکار دادخواستی مبتنی بر درخواست حکم حفاظتی برایم نوشت. وکیل آقای ع. با این عنوان که حکم حفاظتی تنها برای موارد خشونت فیزیکی یا جنسی است درخواست لغو حکم را کردند و من نیز عنوان کردم که مورد خشونت فیزیکی یا جنسی نبودم. قاضی این درخواست را رد کرد و به من گفتند میتوانم به عنوان دیگری دوباره شکایت خود را مطرح کنم.
روایت دوم
چند سال قبل من سفری به امریکا داشتم. در این سفر دوستان مختلفی را دیدم. برای دیدار با آقای شاهد ع. که همکلاسی سابق من در دانشگاه تهران بودند نیز ابراز تمایل کردم. ایشان گفتند همسرشان نیستند و نمیتوانند بیایند و این دیدار انجام نشد. چندی بعد متوجه شدم ایشان به دوستان مشترک دیگری تنها به دلیل اینکه من اظهار تمایل برای دیدارشان کرده بودم٬ من را به بیاخلاقی و هرزگی و به عنوان زنی که لنگش را برای هر مردی باز کرده متهم و معرفی کرده بودند. این ذهنیت بیمار را به همسرشان نیز انتقال داده بودند و همسرشان طی یک پست فیسبوکی علاوه بر روانپریش و سکسزده خواندن من، من و همسرم را متهم به داشتن پارتنرهای مختلف سکسی کرده بودند درحالیکه من همسر ایشان را هرگز ندیدهام ونمیشناسم و ایشان هم من و همسرم را هرگز ندیده و نمیشناسد. این اتهامات بیاساس که تنها زاییده ذهنیت بیمار آقای ع. بوده است، کرامت انسانی مرا هدف قرار داده، سعی در مخدوش نشان دادن اخلاقیات من و همسرم داشته، و با تاکید دوباره ایشان در یک پست فیس بوکی ادامه یافت.
روایت سوم
آقای ع. عنوان کرده اند که من زمانی که همسر و فرزندانشان خانه نبودهاند کیک درست کرده و به دیدار ایشان رفته ام وسعی در اغوای ایشان داشته ام و ایشان نیز در کمال پاکدامنی به من بیاعتنایی کردند و به من «دست نزدهاند» و همین باعث خشم من شده و منجر شده که من از ایشان بدگویی کنم. این داستانسرایی ایشان صرفا برای لطمه به اعتبار من صورت گرفته است. دیداری که ایشان عنوان کرده اند رخ داده است. من به درخواست و اصرار ایشان (متن چت موجود است) قبل از یک مهمانی دوستانه در همان نزدیکی محل زندگی ایشان٬ به منزلشان رفتم. من دامن پوشیده بودم و ایشان یک روسری به من دادند که روی پایم بیاندازم که معذب نشوند و من نیز برای اولین بار در زندگیم چنین کاری را صرفا به خاطر احترام به ایشان انجام دادم. جام جهانی فوتبال بود و کمی فوتبال دیدیم و صحبت کردیم و بعد ایشان٬ باز به اصرار خودشان٬ مرا تا نزدیکی خانه دوستی که میخواستم به مهمانی بروم همراهی کردند و در مسیر هم پیشنهاد دادند که چند تا سلفی بگیریم و دیدار کذایی اینگونه به اتمام رسید. کلیه اتهامها مبنی بر درخواست من برای دیدار ایشان، تاکید بر غیبت همسر و فرزندانشان و تلاش برای اغوا کاملا بیاساس و پرداخته ذهنیت بیمار ایشان است. چنانکه چندی بعد ایشان از من خواستند در سفری که برای دیدار خانواده خود میروم٬ چند بسته شیرخشک ببرم تا برای فرزند شیرخوارشان به ایران ببرند. اگر من پس از بی اعتنایی ایشان از ایشان متنفر شده باشم چرا باید برای فرزندشان شیرخشک ببرم؟
#نه_به_هرزهنکوهی_و_افترای_جنسیتی
#فمینیسم_روزمره
دیدگاهتان را بنویسید