فمینیسم، زنان و انقلاب

✍️نگار مسروری

این روزها به روسری های به آتش کشیده شده زل میزنم و به تک تک زنانی که در خیابان ها هستند فکر میکنم. به شجاعت و پیام واضحشان. به بیلاخی که به حاکمیت نشان میدهند.
و در همان حال که مردان مینویسند: متحد شوید، دشمن اصلی ما جمهوری اسلامی است. به تصویر زنی کتک خورده از مردان خانواده زل میزنم که جرمش رفتن به اعتراضات بوده است.

و وقتی همه از «غیرت» مردان معترض میگویند که بخاطر «ناموس» خود به میدان جنگ رفته اند، من به رومیناها و سرهای بریده شده فکر میکنم و میپرسم چطور این کلمات خون چکان وجود شما را نمیلرزاند؟

به راستی رابطه بین زنان و انقلاب، رابطه ای پیچیده است. دلیل این پیچیدگی را میتوان در کتاب «روسری و پرده بکارت» پیدا کرد. منا الطحاوی مینویسد:

«اما زنان، همیشه باید در دو انقلاب پیروز شوند: یکی مبارزه همراه با مردان علیه رژیم‌هایی که همه مردم را سرکوب می‌کنند، و دومی مبارزه علیه زن‌ستیزی جامعه‌شان»

و زنان در انقلاب دوم چه تنها هستند زیرا همرزمانشان در انقلاب اول همان دشمنانشان در انقلاب دوم هستند.

اتحاد” کلمه ایست که در جریان انقلاب ها زیاد شنیده میشود و اینجاست که اقشار فرودست باید گوش های خود را تیز کنند و مراقب باشند. اتحاد همانطور که سلاحی قدرتمند در مقابل دیکتاتور هاست، گاهی تبدیل به سلاحی در دست  قشر فرادست میشود برای خفه کردن مطالبات و خواسته های اقشار فرودست. این همان تجربه ایست که زنان ایران از انقلاب مشروطه و انقلاب ۵۷ به دست آورده اند، میتوان گفت حجاب اجباری کنونی (که به نظر میرسد از دلایل مهم انقلاب بعدیست) از ثمره های ‘اتحاد دستوری و خفه کردن زنان’ توسط مردان در انقلاب قبلی است. بر کسی پوشیده نیست که جنسیت٬ زنان را در جایگاهی فرودست نسبت به مردان قرار میدهد. بنابراین در این گیر و دار انقلاب وقتی مردی به زنی میگوید «الان وقت مشکلات زنان نیست، باید متحد باشیم» سکوت جایز نیست چون با همین جملات است  که اقشار فرودست را خفه میکنند، نادیده میگیرند و چه بسا در نهایت باعث ناامیدی و به خانه روانه شدن آنها میشوند.

نباید فراموش شود که آنچه اتحاد را خراب میکند تنوع مطالبات نیست بلکه کم اهمیت دانستن مطالبات اقشار فرودست است. آنچه اتحاد را خراب میکند مطالبات زنان، دگرباشان، کارگران و قومیت ها و باورهای مختلف نیست بلکه بیان جملاتی از قبیل «هیس! الان وقتش نیست!» یا «بهانه سرکوب به دست حکومت و هوادارانش می‌افتد» از طرف گروه فرادستی است که قصد دارد حتی یک حرکت مردمی مثل انقلاب را تک صدا و منحصر به خود کند.

این خطری است که باید مراقبش باشیم وگرنه رژیم خودکامه‌ای چون جمهوری اسلامی، به هیچ بهانه ای برای سرکوب و کشتار احتیاج ندارد، چه کسی قرآن آتش بزند چه نزند، چه کسی پرچم بسوزاند چه نسوزاند، چه مردم دست به اسلحه ببرند و یا تظاهرات سکوت برگزار کنند، برای حاکمیت فرقی ندارد چون به قول نوید افکاری آنها فقط «برای طناب دارشان، دنبال یک گردن میگردند».

در نهایت در همان حالی که همه مشغول براندازی رژیم هستیم، نباید مبارزه با زن ستیزی که به قول مونا الطحاوى انقلاب دوم زنان است را فراموش کنیم. زیرا این ترکیب دو انقلاب همان چیزی است که ضربه آخر را به مردسالاری میزند. چیزی که یک انقلاب را فمینیستی می کند، همان لحظه ایست که زنان نه فقط حاکمیت بلکه خیابان ها و خانه ها را از چنگ مردسالاری درمی‌اورند و فریاد میزنند «زن، زندگی، آزادی». زیرا که تا وقتی زنان آزاد نباشند، هیچ کسی آزاد نیست.

امتیاز شما به نوشته؟
[کل: 5 میانگین: 5]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *