داستان تاسیس کمپین آزادی بیان و حق توهین به مقدسات

آنچه را که ما امروزه به عنوان «روز جهانی توهین به مقدسات» برگزار می‌کنیم، درواقع از فرهنگ عامه گرفته شده است. ماجرا به ژانویه‌ی ۲۰۰۹ برمیگردد، زمانی که یوهان هراری مقاله‌ای با عنوان «چرا باید به این مذاهب سرکوبگر احترام بگذارم؟» در ایندیپندنت منتشر کرد. پس از بازنشر مقاله توسط روزنامه‌ی هندی «دولتمرد»، اعتراضاتی در مقابل دفتر آن در کلکته رخ داد. سردبیر و ناشر به دلیل «جریحه دار کردن احساسات مذهبی مسلمانان» دستگیر شده، و سیاست‌گذار و سردبیر آن به دلیل انتشار این مقاله وادار به عذرخواهی از مردم شدند.
در پی این اتفاق چندین دانشجوی عضو کمپین آزادی بیان در کانادا نگرانی خود را نسبت به اعمال قوانینی با عنوان «جریحه دار نکردن احساسات عمومی» که در واقع محافظت ویژه‌ای از اصولگرایان مذهبی می‌کرد٬ ابراز کردند.
آنها به دنبال راه‌حلی برای جلب توجه بین‌المللی به این قوانین محافظه‌کارانه بودند. در جواب این سوال، درک مدسون، رییس یک گروه دانشجویی در دانشگاه ویکتوریا (بریتیش کلمبیا) یک لینک از گروه جدیدی در فیسبوک به نام «روز بین‌المللی کفرگویی» که توسط یک گروه دانشجویی در جنوب شرقی ایالات متحده راه اندازی شده بود را به اشتراک گذاشت و پیشنهاد داد: «ما می‌توانیم تصمیم بگیریم تنها و ساکت بمانیم، مرعوب شویم، حذف شویم و یا به قتل برسیم (مانند ون‌گوگ). اما همه با هم قدرت بیشتری داریم. یک گروه کوچک را می‌توان ساکت کرد اما ساکت کردن یک گروه بزرگ ممکن نیست. من فکر می‌کنم ما واقعا باید به عنوان یک گروه، پشت سر این پروژه باشیم. من کاملا با اهداف این گروه موافقم و به همین دلیل با مدیران گروه کفرگویی تماس گرفتم تا ببینم چگونه می‌توانیم با هم همکاری کنیم.»
در ماه آپریل، یکی از مدیران گروه کفرگویی (که خواست نامش فاش نشود) طرحی از ایده‌های خودشان در مورد کفرگویی و توهین به مقدسات را برای من ایمیل کرد: «ایده ما این است که روز ۳۰ سپتامبر را روز کفرگویی اعلام کنیم و گروه‌های محلی را تشویق کنیم تا اقدامات عمومی‌ای را برای توهین و یا تجلیل از توهین به مقدسات سازماندهی کنند.»
۳۰ سپتامبر به این دلیل انتخاب شد که در سال ۲۰۰۵ روزنامه‌ی دانمارکی یولنز پوستن یولاندز پستن کاریکاتورهای معروف محمد را منتشر کرد (توضیح مترجم: همانطور که می‌توانید حدس بزنید تا ماهها برنامه های صداوسیما و روزنامه ها به این موضوع می پرداختند و مردم نام شیرینی دانمارکی را به شیرینی محمدی تغییر دادند. از آنجا بود که این جوک شکل گرفت که وقتی در کشوری توهینی به اسلام و محمد میشود مردم خلاق یک محمدی به محصول آن کشور اضافه می کنند تا حلال شود.)
مدیر گروه ادامه داد: « این گروه باید این پروژه را به عنوان یک پروژه‌ی رسمی بپذیرد.» او و دیگران تلاش کردند تا با سایر سازمان‌های سکولار مستقر در ایالات متحده ارتباط برقرار کنند که موفقیت چندانی نداشت. یکی از پاسخ‌های دریافت شده این بود که این سازمان همانطور که از نام آن پیداست بر مشکلات بین‌المللی نظارت نمی‌کند و تمرکز آنها بر مشکلات داخل آمریکاست.
علاقه شخصی من به دفاع از آزادی بیان در برابر احساسات مذهبی زمانی شکوفا شد که بورسیه‌ی تحصیلی را به خاطر پرسیدن سوال‌های بودار در یک دبیرستان کاتولیک از دست دادم (این تجربه‌ی عجیبی نبود اما در زمان نوجوانی ضربه‌ی روحی بزرگی برای من محسوب می‌شد).
از منظر سازمانی، من به این افتخار می‌کنم که پرسش آزاد (فری اینکوری) اولین نشریه‌ی ایالات متحده بود که کاریکاتورهای دانمارکی محمد را چاپ کرد. تصمیمی که پل کورتز و تام فلین در خبرنامه‌ی شورای اومانیسم سکولار از آن دفاع کرده بودند.
ما اعتقاد داریم آزادی بیان ارزشمند است و باید از آن دفاع کرد. طنز سیاسی بخشی حیاتی در هر گونه تبادل افکار و ارزشها در یک جامعه دموکراتیک است. از نظر ما قلم تواناتر از شمشیر است و نباید سانسور شود. در حال حاضر نگرشی در سرتاسر جهان وجود دارد که هرگونه بیانی را که به دین اهانت می‌کند ممنوع می‌داند. کاریکاتورهای انتقادی از دین همگی کفرآمیز تلقی می‌شوند. ما باید از این حق دفاع کنیم تا حق توهین به مقدسات را با استفاده از آن تایید کنیم. اگر «پرسش آزاد» این کاریکاتورها را چاپ نمی‌کرد، به اصولی که ما به آن اعتقاد داریم، خیانت کرده بود.
واضح به نظر می‌رسید که ایده‌ی «روز بین المللی کفرگویی» با ماموریت و ارزشهای کمپین آزادی بیان همسو است. کمیته‌ی تبلیغات ما خیلی زود به حدود بیست و چهار کارمند تبدیل شد. لورن بکر، همکار من در بخش توسعه، خاطرنشان کرد که ۳٠ سپتامبر معمولاً می‌افتد وسط هفته‌ی کتاب‌های ممنوعه‌ی انجمن کتابخانه های آمریکا.
او با استناد به شعاری که توسط جاستین تروتیر، مدیر اجرایی آن زمان کمپین آزادی بیان کانادا ابداع شد، پیشنهاد کرد که این کمپین بر مسایل آزادی بیان تمرکز کند: «عقاید دارای حق نیستند٬ مردم دارای حق هستند.»
با این حال، دیدگاه‌های دیگری نیز در مورد چگونگی برگزاری روز کفرگویی وجود داشت. یک نفر در کامنتی پرسیده بود دلیل استفاده از خوک در کارتون‌های محمد چیست. یکی از ادمین‌ها پاسخ داد: «آن خوک نشان دهنده‌ی یک نگاه فلسفی قوی بود. اینکه دین به هیچ وجه شایسته‌ی احترام نیست. اگر که کسی به شما می‌گوید شما حق توهین به فلان موضوع را ندارید این به این معنی است که شما حتما باید به آن موضوع توهین کنید.»
با خواندن آن کامنت‌ها، تعداد انگشت‌شماری از آتئیست‌ها را در تگزاس تصور کردم که در خارج از ساختمان کنگره تظاهرات می‌کنند با پوسترها و تابلوهایی که محمد را در حال فعالیتهای زشت و ناپسند مختلف نشان می‌دهد و لوگوهای کوچک کمپین در گوشه‌های پوستر. باید بگوییم که این چیزی نبود که ما در ذهن داشتیم. بنابراین من پیشنهاد اولیه را اصلاح کردم و نوشتم: «آنچه من تصور می‌کنم این است که ما می‌توانیم کاری شبیه به “کمپین آزادی بیان” انجام دهیم، شاید برای یک کمپین پاییزی. روز کفرگویی یک بخش کوچک از این کمپین خواهد بود. همچنین ما قصد داریم رویدادهای دانشگاهی کمپین آزادی بیان را در حوالی هفته کتاب‌های ممنوعه و روز کفرگویی برگزار کنیم. اما ما بیشترین توجه را
به آزادی عقاید و آزادی بیان خواهیم داشت. عقاید حقوقی ندارند، مردم دارای حق و حقوق هستند.»
من ادامه دادم: «ما از منظر بین‌المللی به این موضوع نگاه می‌کنیم. کانادا قوانین تضمین شده‌ای برای حق آزادی بیان ندارد و بنابراین کمپین آزادی بیان کانادا می‌تواند براساس محدودیت‌های بیان شده توسط کمیسیون حقوق بشر (همانطور که آنها انجام داده‌اند) پیشنهاد و اجرا شود.
آستین دیسی (نماینده سابق کمپین آزادی بیان سازمان ملل) می‌تواند در مورد اعلامیه‌ی سازمان ملل متحد و تاثیرات سرکوب آزادی بیان کمک کند. ما میتوانیم در مورد روزنامه‌نگارانی در کشورهای مسلمان صحبت کنیم که به خاطر حرف‌هایشان زندانی می‌شوند. ما به هر حال این کارها را انجام می‌دهیم، اما به عنوان بخشی از یک کمپین بزرگتر که بخش بسیار مهمی از ماموریت کمپین آزادی بیان را مشخص می‌کند (ترویج آزادی بیان و پرسش، ارزشهای دموکراسی و…) حمایت گسترده‌ای از این ایده وجود دارد.»
در ۱۸ ژوئن ۲٠٠۹، کمپین آزادی بیان رسما شروع به کار کمپین را اعلام کرد که شامل یک پوستر جسورانه با عنوان «عقاید به حقوق نیاز ندارند، مردم نیاز دارند. از مخالفان محافظت کنید» بود.
طی چند ماه بعد کارکنان و داوطلبان کمپین آزادی بیان تلاش کردند تا این کمپین را معرفی کنند. کارکنان بخش توسعه با مراکز کمپین آزادی بیان برای به اشتراک گذاشتن ایده‌ها و سازمان‌دهی رویدادهای متنوع در مورد حواشی ۳۰ سپتامبر کار کردند.
من در کنفرانس‌های تابستانی آن سال رهبری کمپین آزادی بیان و اتحاد دانشجویان سکولار، کمپین را معرفی کردم. همچنین کمپین آزادی بیان چندین ویدیو را منتشر کرد که اهمیت آزادی بیان را نشان می‌داد و با داوطلبان آنلاین برای انتشار این خبر در رسانه‌های اجتماعی همکاری می‌کرد.
در اواخر سپتامبر زمانی که ما شروع به دیدن نتایج کمپین کردیم، ده‌ها گروه دانشگاهی، گروه‌های اجتماعی و شعبه‌های کمپین آزادی بیان میزبان رویدادهای خلاقانه‌ای در مورد کتابهای ممنوعه، آزادی بیان، سانسور و توهین به مقدسات بودند. علاوه بر حمایت و ترویج این رویدادها، کمپین آزادی بیان چندین مسابقه با موضوع آزادی بیان برگزار کرد.
برندگان مسابقه‌ی مقاله دانشجویی در مورد «اهمیت آزادی بیان و محدودیت‌های آن»، شامل یک دانشجوی آمریکایی می‌شد که دکترای خود را در آکسفورد به پایان رسانده بود و یک دانشجوی آفریقای جنوبی که در دانشگاه استلنبوش تحصیل می‌کرد. کمپین آزادی بیان همچنین یک مسابقه عمومی کفرگویی برگزار کرد. شرکت‌کنندگان باید یک عبارت، شعار یا بیانیه‌ای را ارسال می‌کردند که توهین آمیز تلقی می‌شد. پنج برنده از ایالات متحده، ایرلند، کانادا و تایلند بودند. عبارات برنده، از جمله عبارت «اعتقاد یعنی خلا استدلال»٬ که برنده جایزه‌ی بزرگ شده بود روی تیشرت چاپ شد و در دسترس عموم قرار گرفت.
در نهایت نیز شورای اومانیسم سکولار یک مسابقه‌ی کاریکاتور آزادی بیان راه اندازی کرد و آثار برندگان را در شماره ژوئن/ژوئیه ۲۰۱۰ مجله‌ی فری اینکوایری منتشر کرد.
تمام این‌ها توجه مطبوعاتی زیادی را به خود جلب کرد که بیشتر آن‌ها مثبت بود. یک کاربر نظر مخالف خود درباره‌ی یک نمایش هنری کفرآمیز اینگونه بیان کرد: «برگزاری (روز کفرگویی) و حمایت مالی از مسابقه‌ای که اشکال جدیدی از توهین به مقدسات را تشویق می‌کند از نظر من غیرعاقلانه و خیانت به فضایل مدنی دموکراسی است. زمانی که ما از حق روزنامه‌ی دانمارکی برای انتشار کاریکاتورهایی که خشونت بمب‌گذاران انتحاری مسلمان را محکوم می‌کرد، دفاع می‌کردیم، از آزادی مطبوعات حمایت می‌کردیم. اما این که کمپین آزادی بیان خود با تشویق کاریکاتورهای ضد کاتولیک، ضد پروتستان، یا هر کاریکاتور ضد مذهبی دیگر از تحقیر مسیحیت و ادیان حمایت کند فراتر از مرزهای گفتمان متمدن در جامعه کثرت‌گرا است.»
رونالد لیندسی به سرعت با پستی از تصمیم کمپین آزادی بیان برای حمایت مالی از روز کفرگویی دفاع کرد و کورتز چند روز بعد به آن پاسخ داد.
این بحث در کنفرانس‌های مطبوعاتی روز کفرگویی شکل گرفت. بخش رادیوی عمومی ملی با عنوان «شکاف تلخ، بی‌خدایان را از هم جدا می‌کند» در اواسط اکتبر منتشر شد. در این قطعه، باربارا بردلی هاگرتی با کورتز، لیندسی و دیگران مصاحبه کرد تا یک «شکاف» عجیب بین «اصولگرایان بی‌خدا»ی جدیدتر و «مکتب قدیمی» را توصیف کند. داستان او دارای چند خطای اساسی بود؛ توصیفات اشتباه.
به طور کلی حتی با در نظر گرفتن حمله‌های خشن، اولین روز بین‌المللی کفرگویی و رویدادهای مرتبط برای کمپین «برای آزادی بیان» موفقیت آمیز بود.
این کمپین گستردگی بین‌المللی را نشان داد و توجه را بر تهدیدات علیه حق افراد برای بیان دیدگاه‌ها، نظرات و عقاید در مورد همه‌ی موضوعات متمرکز کرد.
کمپین روز آزادی بیان و کفر گویی بعد از ۲۰۰۹
بعد از بررسی های دقیق، کمپین آزادی بیان«روز جهانی کفرگویی» را به «روز جهانی حق توهین به مقدسات» برای سال ۲۰۱۰ تغییر نام داد.
تغییر نام موضوع درست کمپین را به طور واضح‌تری نشان می‌داد: «دفاع از حق توهین به مقدسات.» کمپین آزادی بیانیه حمایت از روز جهانی حق توهین به مقدسات ادامه داد در حالی‌که کمپین برای آزادی بیان تکامل یافت تا بسیاری از کارهای اخیر دفتر کمپین آزادی بیان در مورد سیاست عمومی را دربرگیرد.
در اینجا به طور خلاصه یک سری از اتفاقات برجسته‌ی این سالها را ذکر خواهم کرد.
در سال ۲۰۱۰،کمپین آزادی بیان یک کمپین برای محتوای ویدیویی در مورد آزادی بیان ایجاد کرد و از شرکت کنندگان خواست تا ویدیوهایی در مورد اهمیت آزادی بیان به سبک اطلاعیه های عمومی آپلود کنند.
در وبسایت کمپین هم اقداماتی که می‌توان به صورت فردی انجام داد فهرست شده است، از جمله نامه نوشتن به رهبران خارجی و ارتباط با دفاتر رسمی سازمان ملل.
برای هماهنگی با بقیه سازمان های ملی و بین المللی، در بهار سال ۲۰۱۳ ده دورا «اعتراضات جهانی برای آزادی بیان در بنگلادش» را ترتیب داد تا توجه ها را به سمت بلاگرهای بنگلادشی که به تازگی به خاطر توهین به مقدسات و کامنتهای «ضد دین» زندانی شده بودند جلب کند. برای روز حق توهین به مقدسات سال ۲۰۱۳، کمپین آزادی بیان یک مسابقه ی توییتری برگزار کرد. که هدف آن پیدا کردن قدرتمند ترین توییت در مورد اهمیت حق انتقاد از دین بود.
در حال حاضر، کمپین سکولار و گروه‌های اجتماعی، به سازماندهی برنامه هایی برای هر سپتامبر ادامه می‌دهند، و نویسندگان، مقالاتی با تاکید بر حق توهین به مقدسات و آزادی بیان برای توجه به این مناسبت منتشر می‌کنند.
به دلیل اتفاقات تاسف‌برانگیز سالهای اخیر- از جمله قتل عام شارلی ابدو در پاریس و قتل چهار تن از بلاگرهای سکولار در بنگلادش – اهمیت مطرح کردن حق آزادی بیان و توهین به مقدسات بیشتر از همیشه است.
اهداف کمپین‌ها (حق آزادی بیان و حق توهین به مقدسات) همچنان مرتبط هستند، پس ما به استفاده از ابتکار عمل کمپین روز جهانی حق آزادی بیان و توهین به مقدسات برای آموزش، افزایش آگاهی و بسیج کردن مردم برای اقدام حول این موضوعات در سطوح مردمی و اولیه، ملی و بین المللی ادامه خواهیم داد.
همانطور که دانش آموز سابق دِرِک مدسون نوشت، ” یک گروه کوچک را میتوانند ساکت کنند یا تهدید کنند و به حاشیه برانند، اما یک گروه بزرگ را نمیتوانند.”

 

دبی گدار

مترجم: فمینیست سلیطه

منبع :  Free Inquiry

: Volume 35, No. 6

October / November 2015

امتیاز شما به نوشته؟
[کل: 2 میانگین: 5]
اشتراک‌گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *