جداسازی جنسیتی فضای عمومی: افزایش امنیت یا محدودتر کردن زنان

✍️نگار مسروری

پس از انقلاب ۵۷ و با روی کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی، مسئولان وقت با هدف اسلامی کردن جامعه شروع به ایجاد تغییراتی بنیادین کردند که رفته رفته تمامی جوانب زندگی روزمره افراد را تحت تاثیر خودش قرار داد. از جمله این تغییرات، میتوان به جداسازی جنسیتی فضای عمومی اشاره کرد که برای آنان که چشم و گوش خود را نبسته بودند، میتوانست یکی از اولین نشانه های شروع یک آپارتاید جنسیتی در ایران باشد.
جداسازی جنسیتی که به گفته مقامات و به باور برخی با هدف ارتقا امنیت و راحتی زنان انجام شد، در واقع نوعی پاک کردن صورت مسئله بود که اثری معکوس داشت. در جداسازی جنسیتی فضاها؛ فضای عمومی متعلق به مردان تلقی می‌شود، قلمرویی مردانه که زنان نباید بی‌رویه و بی‌دلیل در آن حضور داشته باشند سپس قسمت‌هایی از این فضای عمومی را حصارکشی می‌کنند و با اختصاص دادن آن قسمت جدا شده به زنان، تکه نانی جلوی آنها می‌اندازند تا ضمن یادآوری جایگاه زنان، آنها را در زیر پوشش و به بهانه “امنیت” از فضای عمومی حذف کنند.
آیا جداسازی جنسیتی برای زنان “امنیت” به ارمغان می‌آورد؟ سالهاست که جمهوری اسلامی با قاطعیت اقدام به جداسازی جنسیتی فضاها کرده است اما زنان همچنان در خیابان، پارک، مترو، اتوبوس، بیمارستان، مراکز آموزشی و… امنیت ندارند. روایت های #امنیت_نداشته_زنان و #دوربین_ما_اسلحه_ما دلیلی محکم برای موثر نبودن این اقدامات است.
جداسازی جنسیتی فضاها در ابتدا با دلایل مذهبی آغاز شد. در دین اسلام، زنان و مردان نباید “بدون دلیلی موجه و اسلامی” ارتباطی باهم داشته باشند بنابراین به عقیده انقلابیون ۵۷ برای ساخت یک جامعه اسلامی، الزامی مذهبی برای کنترل کردن حضور زنان و مردان در فضای عمومی و جداسازی جنسیتی فضاها وجود داشت. به علاوه حجاب، فرهنگ عفاف و باکرگی، ناموس‌پرستی و غیرت، پشتیوانه‌ای مذهبی و فرهنگی برای شروع جداسازی جنسیتی فراهم کرد.
به جز دلایل مذهبی، جداسازی جنسیتی نقشی کلیدی در حذف زنان از فضای عمومی ایفا می‌کند، هم به صورت فیزیکی و هم به صورت غیرفیزیکی. ممنوعیت ورود زنان به استادیوم ها یکی از مثال های خوب در حذف فیزیکی زنان از محیط‌های عمومی است. استادیومی که با بودجه همگانی ساخته شده و نگهداری می‌شود، همچنین ورزش مردان (عمومی و قهرمانی) که نود درصد بودجه ورزش به آن اختصاص داده می‌شود، فقط میزبان تماشاگران مرد است. در زمینه ورزش حذف زنان از محیط عمومی کاملا مشهود است: از ساعات نامناسب برای استفاده زنان از استخر و باشگاه های ورزشی گرفته تا کمبود فضا و امکانات ورزشی در مدارس دخترانه و بودجه ناچیز تیم های ورزشی زنان.
در بررسی این مسئله نباید تاثیر بلند مدت جداسازی جنسیتی فضاها نادیده گرفته شود. موضوع فقط چادر شنایی کوچک در لب ساحل های عمومی کشور نیست، موضوع نسلی از زنان است که هیچوقت شنا یاد نمی‌گیرند، هیچوقت نمی‌فهمند که در شنا استعداد دارند یا نه چون در مربع پوشیده شده با چادر فضایی برای آموزش اصول شنا نیست چه رسد به کشف استعداد. در استخرهای محلی، ناعادلانه تقسیم کردن ساعت های استفاده زنان و مردان، عملا باعث می‌شود که زنان نتوانند هم شاغل باشند و هم شنا کنند. در ابعاد بزرگتر کشوری، حجاب باعث می‌شود که اندک زنانی که استعداد شنای خود را با وجود محدودیت ها کشف کردند نتوانند در مسابقات شرکت کنند. در دراز مدت دسترسی نداشتن زنان به امکانات ورزشی تاثیرات مادام العمر و جدی بر روی سلامت آنها می‌گذارد. با چسباندن تمامی این تکه های پازل بهم، با حذف سیستماتیک زنان از فضای عمومی روبرو می‌شویم که جداسازی جنسیتی یکی از تکه های بزرگ آن است و حجاب چسبی است که همه آنها را بهم می‌چسباند.
در واقع به عقیده من، هم به عنوان یک معمار و هم به عنوان یک کنشگر فمینیست، جداسازی جنسیتی فضاها نسخه جدید همان تفکر سنتی است که زنان را محدود به اندرونی و حجاب می‌کند تا در برابر مردان از آنها “محافظت” کند و از مردان در برابر اغواگری و شهوت انگیزی زنان.
اما مشکل زنان خشونت لجام گسیخته مردان است و بالا بردن امنیت زنان در فضای عمومی نیازمند مدیریت، برنامه ریزی و طراحی شهری است که نه تنها همه شمول باشد بلکه با در نظر گرفتن نیازهای خاص زنان ساخته شود و اولین قدم در این راه این است که بپذیریم فضای عمومی متعلق به همه شهروندان است از جمله زنان. وقتی زنان را شهروندانی محق در نظر بگیریم که حق استفاده از تمامی امکانات عمومی در هر زمان و با امنیت کامل را دارند و با مدیریت درست آنها را تشویق به حضور در فضاهای عمومی بکنیم به شکلی غیرمستقیم فضاها را امن‌تر کردیم، زیرا حضور زنان به خودی خود باعث ایجاد حس امنیت بیشتر در فضاهای عمومی می‌شود و بیشتر شدن تعداد چشم های بینا و حساس به آزار خیابانی، باعث کاهش و از بین رفتن فضای امن آزارگران می‌شود. برای بالا بردن امنیت زنان در فضاهای عمومی دقیقا باید برعکس سیاست های جداسازی جنسیتی رفتار کنیم، به جای ایزوله و حذف کردن زنان از فضای عمومی به راه حل هایی بیاندیشیم که باعث حضور هرچه بیشتر زنان در فضای عمومی شوند. اینگونه زنان نیز دیگر مجبور نخواهند بود که برای چشیدن اندکی طعم امنیت، خود را در فضاهای جداسازی شده حبس کنند.

امتیاز شما به نوشته؟
[کل: 4 میانگین: 4]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *