بله گفتن با اشک در چشم!

چند سال پیش در مراسم عقد دوستم در خانه‌شان در شهر قم حاضر شدم. داماد تهرانی و هم دانشگاهی عروس خانم بود و اقوام داماد از شهر تهران آمده بودند.
عاقد در مجلس حاضر شد و چون روز میلاد امام علی بود عجله داشت به مجالس دیگر هم برسد. توافق‌نامه عروس و داماد را که به دستش دادند و میزان مهریه و شیربها را که خواند به شروط ضمن عقد رسید که در کنار حق ادامه تحصیل و اشتغال، حق طلاق هم به عروس خانوم داده شده بود، سکوت کرد و پس از مکثی گفت حاضر نیست با این شرایط خطبه عقد را جاری کند و این خلاف سنت اسلام است. از عروس اصرار و از ایشان انکار.
برای چند دقیقه مجلس پرهیاهو شد و داماد به عروس قول شرف داد هر وقت او بخواهد طلاقش می‌دهد تا بالاخره عروس را راضی کردند و ایشان با ناراحتی و اشک در چشم، بله گفت.

نتیجه اخلاقی: باید قبل از عقد با عاقد هم هماهنگ کرد.

پی‌نوشت: چند روز قبل‌ به عاقد گفته بودند که شرایط ضمن عقد دارند و ایشان هم گفته بودند مشکلی نیست و حق شماست. اما قبل از اینکه شرایط را بشنود, با عجله رفته بودند تا به مراسم عقد عروس و داماد دیگری برسند.

+++++++++++++++++
با سپاس از فاطمه موسوی عزیز که تجربه شان را با ما شریک شدند.

امتیاز شما به نوشته؟
[کل: 2 میانگین: 3]
اشتراک‌گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *